سیزده

من خود آن سیزده ام!

سیزده

من خود آن سیزده ام!

۳۴ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

دلتنگِ یک روز به شدت بارانی‌ام...

از بس باران نمی‌بارد کم کم فراموشش کرده‌ام!


خداوندا این نعمت بزرگت را از ما دریغ مفرما... الهی آمین


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۲ ، ۱۶:۳۵
حمید بهرامی

قرار بر این شد:

هر شب ساعت 9 تا 11 .

حمید، هیچ عذر و بهانه ای هم قبول نیست!

این را نوشتم که اگر روزی خدایی ناکرده شیطان به سراغم آمد و خواست منصرفم کند ، با دیدنش به یاد قول دادن هایم بیفتم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۲ ، ۲۰:۳۶
حمید بهرامی
 یعنی کلید قلب من در دستان توست؟



 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۲ ، ۲۳:۰۳
حمید بهرامی

مدتی بود که از بی خوابی های فراوان رنج میبردم، خیلی آزار دهنده بود.

حتی بخاطر همین بی خوابی ها به یک متخصص هم مراجعه کردم و چندتایی قرص بهم داد.

برام سخت بود خوردن قرص ها ، چون اصلا میونه خوبی با قرص خوردن ندارم ، حدودا 5-6 سالی هم میشد هیچ قرصی رو نخورده بودم.

گذشت و گذشت تا بعد 10 روز که قرص ها تاثیر خودشونو گذاشتن ،

یه تاثیر کاملا منفی که شدیدا روی رفتار و گفتارم تاثیر گذاشته بود ، حتی خوابمم رو هم درست نکرده بود.

بعد یه شب خیلی بَد که دوستان لطفشون رو بهم نشون دادن در اون شب ، تمام قرص ها رو روونه سطل آشغال کردم و بر حرف و عملم مصمم تر شدم که دیگه به هیچ عنوان قرصی رو نخورم. والانم به این نتیجه رسیدم هیچی مث یک اعصاب راحت و خیال آسوده برام خوب نیست ، الان خیلی راحت میخوابم...

نکته اخلاقی : تا میتونید هیچ قرصی رو نخورید!

خدا رو شکر

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۲ ، ۲۲:۰۹
حمید بهرامی

گاهی آدم دل‌ش می خواهد کفش هایش را در بیاورد،

یواشکی

نوک پا نوک پا

از خودش دور شود

دور دور دور.......

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۲ ، ۱۱:۵۶
حمید بهرامی

باز باران با ترانه

باز باران، با ترانه می خورد بر بام خانه

خانه ام کو؟ خانه ات کو؟ آن دل دیوانه ات کو؟

روزهای کودکی کو؟ فصل خوب سادگی کو؟

یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین؟

پس چه شد دیگر؟ کجا رفت؟

خاطرات خوب و رنگین

در پس آن کوی بن بست در دل تو آرزو هست؟

کودک خوشحال دیروز، غرق در غمهای امروز

یاد باران رفته از یاد، آرزوها رفته بر باد

باز باران؟ باز باران می خورد بر بام خانه

بی ترانه، بی بهانه، شایدم گم کرده خانه !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۲ ، ۱۹:۴۳
حمید بهرامی

می شود

یک لحظه باشد و...

به یاد تو نباشد؟

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۲ ، ۰۲:۲۴
حمید بهرامی

برای همه‌ی اونایی که عرفه رو از دست ندادن، عرفه رو درک کردن...

الان همه شدیم مثل یک بچه که تازه از مادر متولد شده، یعنی پاکِ پاک...

بی‌گناهِ بی‌گناه...

هر کی که فکر کنه امروز رو توبه کرده و بخشیده نشده سخت در اشتباهه ، چون خود خدا وعده داده.

خداوندا بابت این عمری که بهمون عطا کردی تا این روز رو هم از دست ندی ازت سپاسگزاریم...

قول میدم از این به بعد بنده بهتری باشم

شکرت


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۲ ، ۲۰:۳۰
حمید بهرامی
قربون  خدا برم که همینطور  بهونه برای بخشیده شدن گناهامون قرار داده.
یکی از همین بهونه‌ها همین فرداست . آره درسته
عرفه..
عرفه ای که قرار فردا با محمدحسن به بهترین نحو بگذرونیمش...
برای فردا کار و درس و زندگی مهم نباشه ،
فردا رو برای خدا باش ، برای پاک شدن از گناهان قرار بده، این از همه مهمتره...
در دعاهاتون بنده رو هم فراموش نکنید
التماس دعا...

چه خوب شد عرفه دلبرم صدایــم کرد

خدا به خاطر ارباب این عطایـــم کرد

چه منتی که در این روز معرفت،اربـاب

به خوان نعمت العفو خود گدایــم کرد . . .



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۲ ، ۲۳:۵۲
حمید بهرامی

وقت هایی که منتظر تو هستم

هیچکس دیگری را نمی توانم دوست داشته باشم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۲ ، ۲۳:۰۹
حمید بهرامی