سیزده

من خود آن سیزده ام!

سیزده

من خود آن سیزده ام!

از آن روزهاییست که مادر همچو پروانه گرداگرد فرزند میچرخد...
امیدوارم خیلی زود بگذرد...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۴۱
حمید بهرامی

انگار یکی آروم آروم دَرِ گوشم میگه:

آماده باش ، این روزها ، روزهای آخره ! :)

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۲ ، ۰۴:۴۶
حمید بهرامی

در شهرمون جوون هایی داریم که گیر 1 میلیون و 2 میلیون تومن هستند واسه ازدواجشون،

اون وقت از همین شهر 10 تا اتوبوس با خرجی 20 میلیون تومانی داره میره مرقد امام ...

آقایون مرقد امام دل همین جوون هاست کجا میرین شما؟


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۰۷
حمید بهرامی

سلام پدر.


کنارم نیستی ولی یادت کنارم هست!


پدر،این روزهایت مبارک...
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۱۵
حمید بهرامی

برای اونهایی مینویسم که همیشه دم از دورویی زدن ...


پدر من یک آدم کاملا دو روئه!!!


لابد میپرسید چطور؟ 


چون بخاطر شیمیایی بودن و موج انفجارش ، یکروز انقدر مهربونه که بهتر از خودش انگار نیست و یک روز هم اونقدر ممکنه بد بشه که هر کسی رو مثل دشمن جونش ببینه!


من الان چندین ساله این دورویی رو تحمل میکنم...


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۵۴
حمید بهرامی

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار،

تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


پ.ن:

مطلب پیش فرض بود حیف بود حذفش کنم! 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۲ ، ۰۱:۳۵
حمید بهرامی