سیزده

من خود آن سیزده ام!

سیزده

من خود آن سیزده ام!

۸ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

بی تو بودن از هر طرف هم که بیاید بوی با تو بودن می دهد،

فقط همین روزها اولین باران که سلام کرد،

از آن طرف خطهای شفاهی،

یادم را صدا بزن تا قصه من و تو و خدا ... را برایت تعریف کنم،

زیاده حرفی نیست:حال ما خوب است اما تو باور مکن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۲ ، ۲۱:۳۹
حمید بهرامی

بانو

مشکلم را برطرف ساز.

قول مید‌هم به پابوست بیایم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۲ ، ۱۱:۱۶
حمید بهرامی

با تو

هیچ کوچه ای بن بست نیست!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۲ ، ۱۴:۴۱
حمید بهرامی

فرازی بر دعای زیبای کمیل:


خدای مهربون من امشب میخوام نه با زبون خودم،که با زبون خاصان خودت باهات حرف بزنم من و ببخش ، امشب یک آن فهمبدم چرا...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۲ ، ۱۸:۰۲
حمید بهرامی

چقدر این روزها خوبن

هر روز یه خبر خوب میرسه :)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۲ ، ۲۳:۵۹
حمید بهرامی

قرار  ِ ما همیشه٬

کنار  ِ مهربانی های توست!


پ.ن: دعا بنوشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۲ ، ۲۳:۳۷
حمید بهرامی

ممکن است عاشق زیبایی کسی شوید !

اما یادتان باشد که در نهایت مجبورید،

با سیرت او زندگی کنید نه صورت او . . .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۲ ، ۱۵:۱۸
حمید بهرامی
خانواده ای رو میشناسم که دارای 4 فرزند دختر و یک مادر و بدون سرپرست هستند.
در این مدت 20 سالی که این خانواده رو میشناسم فهمیدم به سخت ترین شکل ممکن تونستن این سال ها رو پشت سر بگزارن.
چند وقت قبل بعد 2-3 سال فرصت شد که بریم و ساعاتی کنارشون باشیم .
مادر خانواده شروع کرد به درد دل کردن :
4 تا دختر داره ، 2 تاش عقدن ، یکیش نامزدیه ، میگفت الان حدود یکسالی میشه گوشت نخوردیم! به همه نمونه قناعت کردیم و شب های زیادی با شکم گرسنه خودم و بچه هام خوابیدیم ،
میگفت وقتی دختر کوچیکم ایراد میگیره مثلا فلان میوه رو میخوام ، دوست دارم اون موقع آب بشم برم تو زمین...چون نمیتونم واسش فراهم کنم.
میگفت دو تا دخترام تابستون آینده عروسیشونه ، حتی دریغ از یک هزارتومنی که برای جهیزیشون کنار گذاشته باشم ...
و چندین و چند مشکل اینچنینی...
جالبِ اطرافیان همین خانم از مال دنیا بی نیازن ، اون وقت میبینن خواهرشون همچین وضعیتی داره هیچ کاری نمیکنن!
وقتی این حرف ها رو میشنیدم و نمیتونستم واسشون کاری انجام بدم ، از خودم متنفر بودم...

خدایا به حق این شب عزیز خودت بی نیازشون کن از هر چی مالِ حلالِ...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۲ ، ۲۱:۰۰
حمید بهرامی